آهیانه

ساکن اقیانوس آرام

آهیانه

ساکن اقیانوس آرام

پیام های کوتاه
  • ۱ ارديبهشت ۹۸ , ۰۲:۰۸
    .
  • ۲۱ فروردين ۹۸ , ۱۹:۵۷
    رویش
  • ۲۲ اسفند ۹۵ , ۰۱:۰۴
    دل

۱۰ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

حسین رفته فیلمو دیده و با کلی انتقاد برگشته! البته که از دیدن فیلم لذت برده ولی میگه کشیده ی آخرو نباید میزد! میگه بیست دقیقه ی آخر فیلم یه کم جدا بود از کل فیلم, یهو ریتم سریع شد... در کل تاثیر گرفته از فیلم و حالش گرفته ست. مثل خودم اون روز که فیلمو دیدم.

فروشنده ی اصغر فرهادی فیلم خوب و خوش ساختیه و از پس مهمترین رسالتش ینی تاثیرگذاری براومده و قطعن بهتر از «گذشته» ست. اما هنوز به پای «درباره ی الی» نرسیده. اما چرا؟!

آقای فرهادی در نوشتن فیلمنامه اونقدر خبره و کامل عمل کرده که ایرادی به بیس اصلی داستان نمیشه گرفت. و اصطلاحن فیلمنامه ش کامل و بی روزن ه. سوتی نداره. اما یه اشکال بزرگ تو شخصیت پردازی داره, اونم این که شخصیت اصلی ش مال ما نیس, عماد برای ایرانی بودن زیادی از حد منطقی, مهربون و با گذشته و صحیح رفتار می کنه. مردهای ایرانی اگه ترک نباشن یا کرد ن یا لر ن یا عرب ن یا بلوچ ن یا... و در همه ی این قومیت ها قتل های ناموسی سر مسایل کوچیکتر و بی اهمیت تر اتفاق می افته اما عماد و رعنا حتی یه دعوای اساسی بعد از اون اتفاق ندارن. عماد در مقایسه با جامعه ی مردان ایرانی رفتارش زیادی آرمانی ه. اونقدر زنهای جامعه برای مسائل کوچکتر, مطلقه معطله و لنگ در هوا رها شدن که عماد انگار همیشه پیش شازده کوچولو زندگی می کرده و همین الان از یه سیاره ی دور رسیده...

درسته که رعنا هیچ تقصیری در ماجرا نداره اما بعضی پرونده های طلاق صرفن به این خاطر تشکیل میشن که یه زن به شوهرش گفته تو تاکسی یکی سعی کرد فقط منو لمس کنه و شاید تا حدی موفق هم بود... اما رعنا به شوهرش میگه «دستشو برد تو موهام, فک کردم تویی» اونجا باید دعوا میشد... باید عماد مث همه مردای ایرانی از کوره در می رفت و عصبانی میشد. باید واقعی رفتار می کرد و دو ماه زنشو میفرستاد خونه ی مامانش. و از اون به بعد روی همه ی رفتارای زنش حساسیت های وسواس گونه پیدا می کرد... اتفاقی که نیفتاد...

مرد جوان ایرانی «یا حداقل تا نسل دهه شصتیا» زن های زیادی رو تو زندگیش تجربه نمی کنه نهایتش یکی دو نفرو تا قبل از ازدواج دوست داشته, با یکی تا دم ازدواج پیش رفته و در نهایت م یه نفر دیگه رو گرفته... و فقط با کسی که باهاش ازدواج کرده رابطه داشته و با جدا شدن زندگیش طوری تحت تاثیر قرار میگیره که اگه پول نداشته باشه تا نفر بعدی و تطمیع کنه می تونه بی خیالش بشه و سی سال با چشم چرونی و عدم رضایت از زندگی مشترکش زندگی کنه... برا همین نمیتونه ببینه که یه نفر دیگه م به زنش چشم داشته باشه...

درواقع فیلم تو بیست دقیقه ی آخر تازه میاد ایران, یه کم واقعی میشه... و این تفاوت جریان کاملن به چشم میاد. و درست یک دقیقه قبل از پایان , وقتی عماد از کشیده ای که زده عذاب وجدان میگیره دوباره شیفت میشه به سیاره ی دور شازده کوچولو...

.

اما از شخصیت پردازی ضعیف عماد که بگذریم فیلم در پرداختن به جزییات عالیه, در رفتار متناقض رعنا, ترسیدن هاش, اضطراب هاش, و بعضی رفتارای عماد, مث وقتی که دستهاشو به شدت می شست... منتها همونطور که گفتم اگه فیلم واقع بین بود مراقبت های بعد از واقعه رو حتمالن مادر خواهر یا دوست رعنا باید انجام میدادن.

فروشنده به نظر من یه فیلم فراملیتی خیلی خوبه که به یه بار دیدن می ارزه.

  • Pacific ocean
حقیقت چون کوهی سنگین بر فراز زندگی مان در حیات است و هر از گاه آوار می شود و گوشه ای از روحمان را سنگ باران می کند.
  • Pacific ocean
دقت کردین آدم وقتی عاشق کسی میشه ناخودآگاه چقدر خوشگل تر میشه!!
  • Pacific ocean
زنگ زدم بهش و هر دو سکوت کردیم ، حس خوبی بود!
  • Pacific ocean
طبقه پایین شهروند آرژانتین
  • Pacific ocean
آدمیزاد خیلی وقتها کارهایی میکند که باعث تعجب خودش میشود. گاهی خودمان نمیدانیم جایگاه واقعی مان کجای جغرافیای هستی ست. و بدتر از آن گاهی میدانیم در شیب تند دره به سرعت رو به زوال میرانیم و با این حال تنها با ذهنیت کوری که از خود داریم زندگی میکنیم.
.
پ.ن 1) واقعن چرا کتابو با خودم آوردم؟!
پ.ن 2) واقعن هر کتابی تو اسمش کلمه ایده به کار رفته جذاب یا کارگشا نیست!
پ.ن 3) تو یه صفحه ش درباره متانت مردان در خانه و لزوم پوشیدن پیژامه مناسب (!!!) نوشته بود. به کجا داریم میریم ما؟!
  • Pacific ocean
فلشو از تلویزیون کَندم و گذاشتم تو کیفم.
  • Pacific ocean

بین گیسوی تو هم گل های شب بو لازم است؟    !

 تـــوی دستان تو هــم آیا النگـو لازم است؟    !

 
 تا شود توصیف چشم و گونــه و لب های تو

 باغـــی از بـادام و سیب و آلبالـو لازم است
 

 بــس ظریفی نووک انگشتم خراش ات میدهد

 تــا کنــــم لمس تن نازت پر قــو لازم است
 

 چشم زن های عرب هم مثل چشمان تو نیست

 در رقابت بـا نگـــاهت چشمِ آهــو لازم است


 شاعرک ها طبع شان لال است از توصیف تـو

 بَهرِ تــو صـد "منزوی"ْ مردِ غزلگو لازم است


 تُرْش رویــی هم بکن شیرین عسل بانوی من

  گـــاه گـــاهی قاطی فالوده لیمو لازم است

پ.ن) شعر از کنعان محمدی

.

  • Pacific ocean
نیمه شب ها نشستن روی مبل تک گوشه ی هال و فرو رفتن در سوز پاییز ؛ آن خیابان بلند شیب دار، درخت های کهن، و اطمینان وجود تو در من : خیال... آن شال گردن بلند پر نقش ، و تو یک قدم جلو تر از محراب در صحن آینه ها. قدم زنان پر از شوق پر از انتظار پر از امیدِ لرزان. چه زمستان ها که از ما رفت، قبل از مردن پدربزرگها! سیاه و سرخ و شرم آلود، پاییز می وزید و صدای اذان را میکشید بر رخ ما تا آینده ها روشن شوند.
به من نگو که پدربزرگ نیست ، من هنوز در آن عصر پاییز زندگی میکنم؛ نیمه شب ها ، اینجا ، روی مبل تک گوشه ی هال...
َ
  • Pacific ocean
بهش میگن خودکشی کردن از ترس مرگ!
  • Pacific ocean