آهیانه

ساکن اقیانوس آرام

آهیانه

ساکن اقیانوس آرام

پیام های کوتاه
  • ۱ ارديبهشت ۹۸ , ۰۲:۰۸
    .
  • ۲۱ فروردين ۹۸ , ۱۹:۵۷
    رویش
  • ۲۲ اسفند ۹۵ , ۰۱:۰۴
    دل

به نام خدا.

(( آرام دراز کشیده باشی کنارش. و افتادنش را نگاه کنی. کبود شدنش را. مچاله شدنش. سیاه شدنش. له شدن انگشت هایش... مثل قبل تر ها که آرام دراز می کشیدی و نفس کشیدنش را نگاه می کردی. بالا رفتن ِ آرام ِ شانه ها و قفسه ی سینه، و پایین آمدنش. و تاریکی های زیر چشم، آن طرف تر. جنین شده گوشه ی تخت. تنها زن ِ همه ی دوران هایت...

آرام دراز کشیده باشی کنارش و دستهای پر نور ِ کوچک ش را بگیری توی دستهایت. و سرما تا مغز استخوانت تیر بکشد و بسوزاند. آرام دراز بکشی و کاری نکنی. بخواهی کتت را دربیاوری بکشی رویش. پلیورت را. حتی پیراهن ِ تن ت را... و جز نگاه کردن کاری برنیاید از دستت...

آرام دراز بکشی کنارش. و مثل هیچ وقتی نباشد. مرده باشد. تنش کوفته و کوبیده شده باشد. استخوانهایش نرم. در خودش فرو رقته و در خودش گره شده. توده ای کبودی شده باشد. صورتش پیچیده در موهای سیاه ِ بلندش. صورت ِ بی رنگش. هیچ کس حق ندارد مردی را در این شرایط پیدا کند...

 و کسی ناگهان پیدایت کند. کشفت کند. بفهمد که تو این گوشه کسی را از زیر ِ آوار بیرون کشیده ای و خیره ش مانده ای. بترسد که نکند مرده باشی. بیاید و جمعت کند. تو هم عزیزت را در آغوش بکشی تا موهایش را هنوز هم کسی جز تو نبیند. موی سیاه، صورت سفید، کبودی ِ زیر چشمها... ))

 

                   

 

پ.ن : آدم ها حق دارند گوشه ای از زندگی شان را برای خودشان نگه دارند. پنهانش کنند و به هیچ کس هم بروزش ندهند. آدم ها حق دارند بعضی وقت ها احساس و استعداد و ارادت شان را پنهان کنند و در قلب هایشان محفوظ دارند. آدم ها حتی حق دارند بعضی وقت ها چیزهایی بنویسند که نخواهند منتشر شود... خدا خیلی مهربان است که به انسان قلب داده تا چیزهایی را در آن – فقط برای خودش - پنهان کند.

پ.ن : "سرمای درون" عنوان شعری از احمد شاملو ست.

 

 

  • Pacific ocean

.

یه اتفاق تازه رو کشف کردم و با ریکوردر موبایلم درباره ش حرف زدم؛ حالم گرفته شد راستش و دلگیر شدم، بعد خیلی زود یادم اومد که کسی نمیتونه جای کسی رو بگیره : ارض خدا واسعه ست و یاد مردن م افتادم چون صبح مامان آمنه رو تو خاک گذاشتن!
خیلی راضی و خرسندم از این که تو مسابقه و مقایسه با کسی نیستم . در صلح حقیقی با خود واقعی م : چی از این اقناع کننده تر؟!
  • Pacific ocean
هسته های نارنجم سبز شدن
  • Pacific ocean

.

ح سین

  • Pacific ocean

شماها که مدام از من میپرسین تنهایی حوصله ت سر نمیره; شما درکی از فقدان ندارین!

  • Pacific ocean
بذارین یه رازی و بهتون بگم ؛ این که یه آدمایی راضی هستن شما از یه استعداد یا توانایی تون به کل دست بکشید چون نمیخوان حتی احتمال کوچیکی برای خلق کردن اثری مخالف سلیقه شون داشته باشین یه جورایی شبیه اینه که اگه شما یه روز دیگه نخواین مطابق سلیقه شون رفتار کنین میخوان که کلن دیگه نباشین...
بذارین یه راز دیگه م بهتون بگم ؛ خیلیا برا اینکه با سلیقه ی آدمای سلطه گر زندگی شون مخالفت نکنن خودشونو از بین می برن ؛ بعد مورد نفرت ، تاسف و انزجار همون آدما قرار میگیرن...
  • Pacific ocean

حسین رفته فیلمو دیده و با کلی انتقاد برگشته! البته که از دیدن فیلم لذت برده ولی میگه کشیده ی آخرو نباید میزد! میگه بیست دقیقه ی آخر فیلم یه کم جدا بود از کل فیلم, یهو ریتم سریع شد... در کل تاثیر گرفته از فیلم و حالش گرفته ست. مثل خودم اون روز که فیلمو دیدم.

فروشنده ی اصغر فرهادی فیلم خوب و خوش ساختیه و از پس مهمترین رسالتش ینی تاثیرگذاری براومده و قطعن بهتر از «گذشته» ست. اما هنوز به پای «درباره ی الی» نرسیده. اما چرا؟!

آقای فرهادی در نوشتن فیلمنامه اونقدر خبره و کامل عمل کرده که ایرادی به بیس اصلی داستان نمیشه گرفت. و اصطلاحن فیلمنامه ش کامل و بی روزن ه. سوتی نداره. اما یه اشکال بزرگ تو شخصیت پردازی داره, اونم این که شخصیت اصلی ش مال ما نیس, عماد برای ایرانی بودن زیادی از حد منطقی, مهربون و با گذشته و صحیح رفتار می کنه. مردهای ایرانی اگه ترک نباشن یا کرد ن یا لر ن یا عرب ن یا بلوچ ن یا... و در همه ی این قومیت ها قتل های ناموسی سر مسایل کوچیکتر و بی اهمیت تر اتفاق می افته اما عماد و رعنا حتی یه دعوای اساسی بعد از اون اتفاق ندارن. عماد در مقایسه با جامعه ی مردان ایرانی رفتارش زیادی آرمانی ه. اونقدر زنهای جامعه برای مسائل کوچکتر, مطلقه معطله و لنگ در هوا رها شدن که عماد انگار همیشه پیش شازده کوچولو زندگی می کرده و همین الان از یه سیاره ی دور رسیده...

درسته که رعنا هیچ تقصیری در ماجرا نداره اما بعضی پرونده های طلاق صرفن به این خاطر تشکیل میشن که یه زن به شوهرش گفته تو تاکسی یکی سعی کرد فقط منو لمس کنه و شاید تا حدی موفق هم بود... اما رعنا به شوهرش میگه «دستشو برد تو موهام, فک کردم تویی» اونجا باید دعوا میشد... باید عماد مث همه مردای ایرانی از کوره در می رفت و عصبانی میشد. باید واقعی رفتار می کرد و دو ماه زنشو میفرستاد خونه ی مامانش. و از اون به بعد روی همه ی رفتارای زنش حساسیت های وسواس گونه پیدا می کرد... اتفاقی که نیفتاد...

مرد جوان ایرانی «یا حداقل تا نسل دهه شصتیا» زن های زیادی رو تو زندگیش تجربه نمی کنه نهایتش یکی دو نفرو تا قبل از ازدواج دوست داشته, با یکی تا دم ازدواج پیش رفته و در نهایت م یه نفر دیگه رو گرفته... و فقط با کسی که باهاش ازدواج کرده رابطه داشته و با جدا شدن زندگیش طوری تحت تاثیر قرار میگیره که اگه پول نداشته باشه تا نفر بعدی و تطمیع کنه می تونه بی خیالش بشه و سی سال با چشم چرونی و عدم رضایت از زندگی مشترکش زندگی کنه... برا همین نمیتونه ببینه که یه نفر دیگه م به زنش چشم داشته باشه...

درواقع فیلم تو بیست دقیقه ی آخر تازه میاد ایران, یه کم واقعی میشه... و این تفاوت جریان کاملن به چشم میاد. و درست یک دقیقه قبل از پایان , وقتی عماد از کشیده ای که زده عذاب وجدان میگیره دوباره شیفت میشه به سیاره ی دور شازده کوچولو...

.

اما از شخصیت پردازی ضعیف عماد که بگذریم فیلم در پرداختن به جزییات عالیه, در رفتار متناقض رعنا, ترسیدن هاش, اضطراب هاش, و بعضی رفتارای عماد, مث وقتی که دستهاشو به شدت می شست... منتها همونطور که گفتم اگه فیلم واقع بین بود مراقبت های بعد از واقعه رو حتمالن مادر خواهر یا دوست رعنا باید انجام میدادن.

فروشنده به نظر من یه فیلم فراملیتی خیلی خوبه که به یه بار دیدن می ارزه.

  • Pacific ocean
حقیقت چون کوهی سنگین بر فراز زندگی مان در حیات است و هر از گاه آوار می شود و گوشه ای از روحمان را سنگ باران می کند.
  • Pacific ocean
طبقه پایین شهروند آرژانتین
  • Pacific ocean
آدمیزاد خیلی وقتها کارهایی میکند که باعث تعجب خودش میشود. گاهی خودمان نمیدانیم جایگاه واقعی مان کجای جغرافیای هستی ست. و بدتر از آن گاهی میدانیم در شیب تند دره به سرعت رو به زوال میرانیم و با این حال تنها با ذهنیت کوری که از خود داریم زندگی میکنیم.
.
پ.ن 1) واقعن چرا کتابو با خودم آوردم؟!
پ.ن 2) واقعن هر کتابی تو اسمش کلمه ایده به کار رفته جذاب یا کارگشا نیست!
پ.ن 3) تو یه صفحه ش درباره متانت مردان در خانه و لزوم پوشیدن پیژامه مناسب (!!!) نوشته بود. به کجا داریم میریم ما؟!
  • Pacific ocean
فلشو از تلویزیون کَندم و گذاشتم تو کیفم.
  • Pacific ocean