به نام خدا.
امروز که روى پل ایستاده بودم و خم شده بودم سمت خیابان, یاد خدا افتادم ناگهان. صورتم چسبیده بود به سردى نمایشگر دوربین و از چشمى مردم را نگاه مى کردم که از گوشه و کنار وارد کادر مى شدند و لختى آنجا بودند, شتابان یا به حوصله. لحظاتى در مسیر زندگى روزمره شان در آن کادر کوچک بودند و مى گذشتند. بعضى ها ثبت مى شدند و خیلى ها نه...
به خودم گفتم "تو وارد کادر شده اى, و زمان به شدت از تو مى گذرد. سرت را بالا بگیر و بگو سیب. لیاقت داشته باش و ثبت شو!"
پ.ن) عکس را نوزدهم بهمن نود و دو, حوالى میدان تجریش گرفته م. درست قبل از غروب خورشید.
.
- ۰ نظر
- ۲۰ بهمن ۹۲ ، ۰۳:۰۶