آهیانه

ساکن اقیانوس آرام

آهیانه

ساکن اقیانوس آرام

خواب زن چپ ِ

سه شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۳، ۰۳:۰۱ ق.ظ

خوابش را دیدم. خانه ش توی خوابهایم آخر یک کوچه است. کوچه به پلکانى جنبى ختم مى شود و من همیشه روى پلکان منتظرم یا پرسه مى زنم... 

از در خانه بیرون آمدند و من فرار کردم. من را دید و دنبالم دوید. خودم را پنهان کردم. در بازارچه اى چند طبقه که هر بار توى خوابهایم فرارى م پناه مى برم به آنجا و فروشنده هاى کنجکاو و مزاحم دارد. که با نگاه پرسش گرانه مرا به دلهره مى اندازند...

شب تر مرا در خانه م یافت. در میان خانواده م. یک رسوایى بزرگ... 

به روى خودش نیاورد هرچند نتوانست نفرتش را پنهان کند ولى حرفى نزد... بغلش گرفتم ؛ سلام...

سلام...

برجستگى شکمش را حس کردم. کوچکتر از آن بود که انتظار داشتم... دست کم چهار پنج ماه کوچکتر از سن باردارى ش به نظر مى آمد... ازش پرسیدم چرا... هلم داد به عقب و با تنفر گفت که مى داند ما هنوز...

.

.

.

  • Pacific ocean

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی